Mahmood Shabani Khaki – Beman

با نسیم روح بخش صبحگاهی
با شبنم شبانگاهی رخ می‌شویند
با دمیدن پگاه نورانی بوی خوش می گسترانند
مژده یک روزنو زندگی آغازی نو گذران عمر ی خوش
با سازی در دست آوازی در گلو
همدمی در کنار و همرازی مگو
بی قرار از رقص گلهای طبیعت
شر شر جویباران راحت در کنارت
آن گلعذار اندر کنار جویبار
ازهزاران باغ گل در این بهار
خوش بگی خوش بشنوی موسم خوب زمانه
سرزده از هرطرف ای جان من صدها جوانه
پر می‌کشند بر آسمان آن شاپرک آن پروانه
می پرند از شاخه ای بر شاخساران بس پرنده
وان دگر سو را نگر آن چکاوک با نوای دلنشین
آن بلبل میپرد ازروی گل با چه چهی خوش راببین
پس بیا تا اندکی در خود بیاساییم دلا
تا که روزی هست بهار و وآن دگرروزی روزی زمستون
نیست خبر از شاپرک از آن گل
نه از شقایق سوسن وآن سنبل
پس بمان پس بمان پس بمان