علی اصغر سلیمانی (ابویاسین) – یاد حرم

علی اصغر سلیمانی (ابویاسین) – یاد حرم

پر تلخیه مزه حرفام هر رو میگذره من توی فصل سرمام تو گزشته پی خاطره خوبم که امروزو فردارو حل بشم باش پامو بریدم ا همه جا شم قد حرفام سعادت واسه من مرگ سرپاس بعده هر خوشی ی بگایی تو راهه مثه بوی سیگار مونده رو دست سرباز نمیچکه بره کارد به مغزم ادما الوده چرک دستن هیچی نی ک منو ب وجد بیاره حسوحالم مثه ی مرد بازنشستس
من از دلخوشی شب و تو روزام زدم
ا رو قبر هدفام با ی صلوات نرم
ینگا بندا ب عابرا اسیرن مثه ماهی ای ک زندسو تو لیوان خفس جنمشو دارم سخته شرایط انگا زیر رادیکالی ا دس رفته توانت رپفارسی برام مثه اب شده دارم نیاز بش ولی دیگه مره ندارهشعرای من ا رو خستگی نی تو این منطقه هیچ چیزی منطقی نی حرف تو بیتامو کسی نمیبینه باید تکسامو بگم با خط بیریل
میکشم عین حلزون سینه کش تویه خرده شیشه
انفعال تو مسیر اسیده گوشتای هدفت خورده میشه
جلو خودم رو سفید وایسم حتی اگه مهرمم کشته میشه مهرمم کشته میشه
شاخه شکس ولی مونده ریشه
شاید همه ورقای شعرم سر در بیاره ا سطل زباله
دوباره پر از شعر بشه دفترم کنده شه این چرخه ادامه داره
رپی که بوی یه سراب میده فقط و کاری کرد برگه هام کنده شه همین
مثه درختی که غم تو دلش بودو اشکی نداش میریخت برگ روی زمین
غروب نمیشه این شلوغی ذهنم
اون که سرپا وایساده چ مسیری و طی کرد
حقیقت زندس
بیتم با بلاغت
با قلمی که حیارو خورد ابرو رو قی کرد
امروز به دیروزمم داره فرق نگاهم
به صراطی ندارم کاملا رضایت
نرسیدن با پارو شرافت داره
به حزب بادی که باباد میکنه قایقو هدایت
مثه شاعری که فقط راس گف
نه نون چربه دروغ خورد که بگن چاپ شد
اینه دق شد برام عقربه ساعت
یه محتاج به حرکت تو قامت اسارت
چطو میخای اینجا چیزیو ببینن وقتی
۹۰درصد یا خمار خوابن و چشا خط
زندگی سواره یه رواله و عادت
مثه ماهی ای که تو روغن داغ شنا کرد

میکشم عین حلزون سینه کش تویه خرده شیشه
انفعال تو مسیر اسیده گوشتای هدفت خورده میشه
جلو خودم رو سفید وایسم حتی اگه مهرمم کشته میشه مهرمم کشته میشه
شاخه شکس ولی مونده ریشه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آخرین محصولات

بیشتر