تیری ام – بدرقه

تیری ام – بدرقه

منم همون دیوار سرد

دلم شد از همه دیوانه تر

خاطرت منو دیوانه کرد

دل بریدم بارون میزد یدم

اشکام می‌کرد دردمو کم

هی کم کم رفتشو قلبمو زد

دل بریدم از همه من

مرگ این حس تورو بدرقه کرد

گفتم حالا برگرد باز

این بارو بشنو و از من باش

مرگ شده کابوسم هر شب

رویای قشنگم رفته از یاد

دل من سخت تر از این بود

اتیشش‌ زدم زیر این غم

پاییز چه بی‌رحم شده

قلبمو شکست وبعدشم رف

خستس دل من بی تو

تو نبودت دل من پیر شد

اشکای من زیر بارون بود

اشکام میشن زیر بارون گم

کجای این رابطه کم بود

گزشته از اون روزا چقد زود

رویای من چشای تو بود

رفتنت کرده شبامو کابوس

قلبم فقط پیش تو بود

اما مغزم میگفت برگرد پسر

دل دادی دل گرفتی

اما دل شکوندن و رفتن و رفتن

مرگ پایان من بود

ماجرا زیباست نه واسه من نه

حرفاش آرومم می‌کرد

قربانی شدم من زیر این صبر

آخرش خیلی قشنگ بود

دنیامون‌ جدا رفتن که رفتن

آهو رفت ار این جنگل

گرگ ها شدن صاحب عصمت

اشک چشمام پاییز و میدید

من صدای رفتن تو رو

اشک چشمام بارون و میدید

من صدای قلب شکستمو‌

 
 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آخرین محصولات

بیشتر