سین – آیینه

منو تو

هر روز اینجاییم

تک و تنهاییم

شب و صب

حرف و چشما خیس

هر روز تکراری

اینجا هر روزش پاییزه

نیست فردا

خوردم ب نکشی

قرصای روانی و حالتای چتی

یه حس بی حسی و لهی

سالمی ولی از داخل جری

بری

یه روز بدون اینک ب کسی بگی

دلتنگ خودتی

یه سکوت

یه تیر

زخمیت میکنه

حتی نور چشیت

خطای سیاه رو دیوارای سفید

هم دردیم و هر دو تو یه فکر

کی دستتو گرفت

کی زخمتو گرف

شاید توام تنگ بشه دلت

یه تصوری یا شی

واقعی یا فکر

توام میزاریو میری

هیچکی نمیکشه با این اوضا بیریخ

همه به گوشه دلو دادیم یه جایی

گیریم

داغون پیر

ولی زیر گیریم

پری اما دم نمیزنی

کارد خودیا رو هی خط اتو زدی

یادت نیس طعم خنده تو لکی

گمی تو خودت

میکوبه قلبه بی دلیل

درد میکشی و. حرف نمیزنی

تو بطریا غرقی و زجه بی دلیل

تو ی اتاق حبسیم

چقد ب هم شبیه

من ب تو

تو ب من

هر دو تو شکیم

بکن پرواز تکی

جایی واسه برگشتن نی

نه اصلا نه نه

شدی تنهاو همین

داره میسازت

نزا قلبتو زمین

ابداااا

بهتتتت میگن شدی روانی

اینو دیدن

خودشون اینو ساختن

الانم از پیشت میرن

بد عوضین

دنبال چی میگردی

توام گمی

توام حبسی تو این اتاق

توام اونقد غرقی تو الکل

همه چی شده واست تیره تار

بی نقاب

میزنی پرسه بی هدف

انگار داره دستاتو طلب

در و دیوار

و نفس کشیدن

برات سخته

روشن میکنه

سیگارو سیگار

قدمام بی حال

نیا پا ب‌ پام

مسیر من میدون مینه

بدون پر میکردم پرواز

فرشته مرده

جلووت یه دیووه

دارم یه حس عجیب بهت

حرفی نزدی بعد انقد داستان

خیلی واسم چهرت اشناس

غم تو نگات

حتی خندت اشناس

منو تو تو این اتاق حبسیم

دوتاییم یه گوله تو هفتیر

بردار بشه خلاص

ماشه رو بکش

رو شقیقم

من خیلی کردم تلاش

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آخرین محصولات

بیشتر