پوریا رحمانی – پارو

پارو

«ترجیع بند»
ی تیر رهام از اعماق درد
با لگد محکم قنداق درد
پیکاره مرگ ام تو پیکار رنگ
شیپور رپ ام بداهه سر
منم قاتل مرگ
‌ ریخت تمام پاتیل صبر
ریخت تمام پاتیل صبر
ورس ۱
اغشته به جرم جوهر من
جنگ جنگ تا ساحل امن
نبرد مرگ با صاحب سبک
تنها سلاح تو سایه ی ترس
ی قلم ی دفتر ساحر درد
جادو کن مرد با بیتا تو دست
جارو کن اشغالو از توی مغز
پارو بزن توی کارون درد
با همین دستای آلوده به غم
نبرد زندگی نبرد مرگ
تابوده جنگ پاشو بجنگ
پاشو پارو بزن توی کارون درد
پاشو پارو بزن
پاشو پارو بزن

«ترجیع بند»
ی تیر رهام از اعماق درد
با لگد محکم قنداق درد
پیکار مرگ ام تو پیکار رنگ
شیپور رپ ام بداهه سر
منم قاتل مرگ
‌ ریخت تمام پاتیل صبر
ریخت تمام پاتیل صبر

ورس ۲
ترسی که ترستو میکنه قبضه
در میره رو عرصه بزنم عطسه
مادام به ادامه تو ره لحظه
با من بمون در بره مرگه
میکشم طناب پوست بشه دسته
اما ول بشه طناب وصل به دستت
مسیرم هرچقد سختُ بی رحمه
گیر باشم تو اقیانوس چه تو دره
نوای زخمی که میکنه کلتو گرمش
نبضی که میزنه میکنه جبرت حلش
«ای»
میخوره تاب روی تاب بداهه
مردی که گم شد تو راه بی راهه
تنی که مثه ی تابع داغه
میکنه قلبشو سرخ
قلبی که مدام رو دور تند
میمیره هرشبُ تا بشه روز
تابید به جنگ همیشه خاموش
پسر محکوم به باخت دیروز
تو مسیر کل هوم پرُ پاپوش
بریده طنابُ گره میزد
با سردی کلام تو دل بی رحم
مسیر تازه از بی راهه ها
از بی راهه به سمت آبادی ها
میکنه‌ پوتینُ از توی پا
پوتین سوراخ تاوان راه
میشینه رو تاب بداهه ها
میخوره تاب چه تابی بیا
میخورام تاب چه تابی بیا
«ای»

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آخرین محصولات

بیشتر