پدرام الون و آرشا – خون

پدرام الون و آرشا – خون

برای مهابادو برای بوکان
برای جوانرود که هنوز رو پان
برای پسر زیبای شهر
ببین کل مردم به یادتن
برای ازادی برای من
که معلوم نی بعد این چیکاره ام
هشتاد میلیون مسافرن
که دق کردن چون پیاده ان
هشتاد سال پیر تر شدیم
بغضمو میشکونه خنده نیکا
نمیتونم اصلا بیشتر ببینم
خدا کار داره نمیاد اینجا
به نام خدای رنگین کمون
چرا شده همه بدنا کبود
چندتا کشتین بگین کارتون نبود
خداتونم اصلا نداره قبول
نیکامون میمونه سلطان قلب ها
مثله سارینا حدیثو مهسا
مثله مهرشاد مثله همتا
چرا تموم نمیشه این دردا
چرا خوب نمیشه این زخم ها
شبا خون میباره از چشمام
اینا نمیدونن خدا کیه
میکشن میندازن گردن اسلام
گلای رز کنار قبرش
مادر شب و روز میخوره قصه
باید نیکاشو بکنه ترکش
دیدن دوبارش شده یه عقده
هنو نمیدونه قاتل کیه
کی برده کی کشته
یه مشت حرومزاده ی بزدل

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

آخرین محصولات

بیشتر