بختک و سپهرکا – فراری
متن موزیک
متن موزیک فراری از بختک و سپهرکا
ورس
تو شهرم پر از کسایی که مدام سگ دو زدن
تو خیابون پرسه زدن
اشک ریختم خنده زدن
واسه پول همدیگرو رنگ میزدن
کمک میخواستی خنجر میزدن
منم وحشی شدم لیس میزدم زخمامو
گرگ پیر گله شدم
تن کردم لباس گوسفندارو
ندونن زخمی شدم
یادگرفتم جنگ و جنگی شدم
منی که پاک بودم صاف بودم
مثل اب یه رنگ بودم
ببین چطوری دارم حرف میزنم
رفقا هیتر هیترا کف میزدن
هیترا کف میزدن
حرف مردم تاثیر گذاشت روم
به سیگار لب میزدم
از خماری دیوارارو چنگ میزدم
هی تو خونه با عکسات حرف میزدم
کورس
مامان بیا نجاتم بده
خستم از شبای تکراری
بیا نجاتم بده
خستم از زندگی اجباری
مامان بیا نجاتم بده
خستم از شب و روز تکراری
روحم تو جسمم زندانی
میگی ازادی میخوای
پس چرا پرنده رو میکنی زندانی
هرچند خودتم توی زندانی
نفس میکشی اجباری
گریه نکن نمیدن دلداریت
چیه چرا اینجوری نگاهم میکنین
مگه من چیم از شما کمتر
چون موهام و تراشیدم
چون دیوونم
چون با سر میرم تو دیوار
چون مشت میزنم تو دیوار
چرا نکنه،چون دستام خونی
هر چند،هر چند توعم جای من بودی
الان وضیعتت خیلی بدتر ازین بود
اصلا ولش کن یه نخ روشن کن با هم بزنیم
اه این سگ مصب هم که گاز نداره
ورس ۲
بوی تنهایی وجودم رو گرفته
جای خندم رو اخم چرا گرفته
دوباره لش کف بالکن بی حال
شیشه وودکا تو دست یه ادم بی حال
میگن ضعیف شدم
منی که تو غم و غصشون شریک شدم
با ادمای شهرم غریب شدم
ماسک کشیدم رو صورت رقیب شدم
تو پرتی محله ماسکم رو کندم
رد خونش روی تیزیم موند
جلو اینه که وایمیسته میگه
زخمای بختک بد عمیق بود
پسری که زخماش و خودش دوخت
همیشه تو جعما تو خودش بود
پشت لباش سبز شده بود
حسرت بچگی تو دلش موند
هم خودتو جر دادم هم خاطرتو
برو نمیخوام این رابطتو
خسته شدم از شب و روز تکراری
خسته شدم از حرفای تکراریت
منی که همیشه تو تنهاییم
خودمو سختم
مهم نبود واسم چقدر میباختم
اصلا مهم نبود واسم چقدر میباختم
کورس
مامان بیا نجاتم بده
خستم از شبای تکراری
بیا نجاتم بده
خستم از زندگی اجباری
مامان بیا نجاتم بده
خستم از شب و روز تکراری
روحم تو جسمم زندانی
میگی ازادی میخوای
پس چرا پرنده رو میکنی زندانی