عرشیا و ریمی – حالم خوب نیست
عرشیا و ریمی – حالم خوب نیست
حالم خوب نیست26 / آذر / 1403
5556
0
26 / آذر / 1403
5556
0
من حالم خوب نیست
هواییت شدم ازم دوری
کاش تنگ بشه دلت الان واسم زوری
خب حق بده دارو ندارم بودی باورم بودی
منو نجنگیدیو دادی از دست
این کوفتیا چین شب به شب میشن مصرف
انقد گشتم دنبالت تو پیدات نشد
بیا تو خوابم بده بم یه سرنخ
دادی قلبمو بد رنج
چشمات پشت در منو بدرقه کردن
این فکرو خیالا شده داستان هرشب
یه منه تو خالی یه دفعه رد میده مغزم
یادته قل دادی بم
دروغ گفتی داشتی بم قلابی حس
تو روم گفدی حرفتو رک دادی حرص
منو یه بغض عجیبی ک شب شده سیل
دادیم از دست همو
بودی قفلیم پیک میزدیم مست هرشبو
شکوندی بد قلبمو
دره اعتمادو رو خودم بستم هنوز
قفله دستام بی تو
رفتیو شد چشمام هرشب خیسو
تو نبودت منو هیشکی آروم نکرد
تو نبودم بگو پر کردی جا من کیو
ساختی ع یه تیکه سنگ دلتو
سر چی دادی رف بم حستو
مثه همه زیاده دورو ورم
من ندیدم یکی توشونم مثتو
آرومم میکردی هربار پیشت
تو حال بدیات مثه منه پیگیرت؟!
شدی بدتر از هفت پشت غریبه دیگه
تا حقیقتو شنیدی بم عوض شد دیدت
بزن حرف با منن
بشین یکم بگم از دردامم
سرد شدم یکم الان دست پاچم
بگم واست که چقد تنهااا ام
بزن حرف بام
بگم از دردام
بند نمیاد اشکام
رفتیو.واسمم شدی نمکه رو زخمام
صدام کن
حرف بزن با من یه تیک همش نگام کن
بعده تو منه دیوونه رو عکسامون میشه چشام قفل
بیا بده نجات منو از شبایی که بود پا الکل