چگنت – افسرده

این قدرافسرده ام که ندارم حق انتخاب

این قدر افسرده ام که نمی کننم افتخار

این قدر افسرده ام که از ادما پر دلم

این قدر افسرده ام که تو خیابونام ولم

این قدر افسرده ام‌که نمیتونم نگم

اینقدر افسرده ام که نمیدونم چیبگم

بیرون افسرده میشم

تو خونه افسرده تر

دیگه کلافه ام

میزنن دست برد به من

افسردگی کرده منو دیوونه تر

گاهی میرم بیرون از خونه میشم یه کم بهتر

افسردگی یعنی غم تنهایی. دیوونگی

اخه میخوای اینارو به کدوم خری بگی

افسردگی یعنی به حرفت گوش ندن

یعنی با همه کارات مخالفن

افسردگی یعنی کم تر ترسیدن

یعنی توی جمع بکننت نصیحت

افسردگی یعنی خوشی ها دور شن ازت

یعنی بدی ها بشن ایینه ی دق واست

همه ی اتفاقا کلا بشه به ضررت

هرکاری کنی بگن نکن بگن بده

افسردگی یعنی به چیزی که میخوای نرسی

یعنی چیزی که نمیخوای رو بکنی برسی

افسردگی یعنی به کسی حس خوب نداشتن

یعنی همه ی قانون ها رو زیر پا گذاشتن

افسرده یعنی کسی که دلش از همه پره

اخه تو این دنیا کسی نیست که ارومش کنه

قلبشم که فقط از ترک پره

کلن سیگار به سیگار پشت هم کارش شده

این قدرافسرده ام که ندارم حق انتخاب

این قدر افسرده ام که نمی کننم افتخار

این قدر افسرده ام که از ادما پر دلم

این قدر افسرده ام که تو خیابونام ولم

این قدر افسرده ام‌که نمیتونم نگم

اینقدر افسرده ام که نمیدونم چیبگم

گاهی وقتا افسرده ای

فقط فاز غم میگیری

گاهی وقتام که کلافه ای

میگیری به تخمت کل زندگی

روزایی که باخودت حرف میزنی

یه حرفی داری که نمیتونی بگی

ا همون روزا که سیگارو تا ته میکشی

یه چیزی هس که بااون اروم تر میشی

نه میتونی بکنی طول روزتو تو سپری

نه میتونی بکنی واسه کسی دلبری

این قدرافسرده ام که ندارم حق انتخاب

این قدر افسرده ام که نمی کننم افتخار

این قدر افسرده ام که از ادما پر دلم

این قدر افسرده ام که تو خیابونام ولم

این قدر افسرده ام‌که نمیتونم نگم

اینقدر افسرده ام که نمیدونم چیبگم